تخته هوشمند

با سلام

دوستان عزیز امسال مدرسه ای که بودم جزء مدارس هوشمندی بود که برای اولین بار همکاران باید از تخته هوشمند جهت تدریس استفاده می کردند. همکارانی که بیشترشان حتی کار کردن ساده با کامپیوتر رو هم بلد نبودند(از سی و پنج همکار فقط دو نفر با این تخته کار کردند.)

تخته هوشمند مانند مانیتوری بزرگ به اندازه یک تخته کلاس است که مطمئنا به خاطر این سایز یزرگ خود در ایجاد انگیزه و علاقه و یادگیری بهتر دانش آموزان بسیار موثر است . تخته ای که به جز نرم افزار های موجود در یک رایانه و لپ تاپ معمولی شامل نرم افزارهای دیگر به همراه قلم و برنامه های wordپیشرفته مخصوص تدریس که البته من بیشتر برنامه ها رونتونستم استفاده کنم . فقط یک کلاس این تخته رو داشت بنابراین وقتی دانش آموزان کلاسی رو به این کلاس می بردم خیلی ذوق زده بودند .بچه های نسل جدید همه با کامپیوتر مانوس هستندو همین باعث می شود علاقه به یادگیری با این تخته بیشتر شود. در جلسات اول فقط می توانستم با استفاده از قلم یا حتی انگشتان دست به راحتی نکات اصلی درس رو با رنگها و سایزهای مختلف بنویسم ودر صفحات مختلف ذخیره و دوباره بعد از اتمام درس در مرور و جمع بندی درس بر یکایک صفحات مراجعه و مرور کنیم . بعد ها کشف کردیم که اینترنت پر سرعت و متاسفانه همراه با فیلتر شکن داره . وجود اینترنت کار تدریس رو راحت کرد.برای آوردن عکس شخصیتهای تاریخی ،برای ارائه اطلاعات در زمان کمتر و حتی برای آوردن برخی فیلمهای تاریخی به خصوص مستندهای حوادث تاریخ معاصر.

اما نکته جالب اینکه بچه های انسانی بیشتر تو اینترنت خواهان آهنگها ،خواننده ها وهنرپیشه های مورد علاقه شان بودند.ولی بچه های ریاضی و تجربی با علاقه تمام تاریخ رو دنبال می کردندحتی مستندهایی از رضاخان و شاپور بختیار و ... می آوردند و به همراه فیلم به عنوان تحقیق توضیح می دادند. کلاسهای بسیار جالبی بودند علاوه بر درس و اطلاعات صمیمیت بین معلم و دانش آموز بیشتر میشد .

ای کاش  دوستانی که تجربه کار با این نوع تخته را دارند اطلاعات و تجربشون رو در اختیار ما قرار دهند . موفق باشید.

عرفانی  

[ جمعه 19 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 18:50 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]

سایه جان رفتنی هستیم

سایه ، شاعره و نابغه ایران رفت .

سایه مقدسی دانش آموز 16ساله دبیرستان تیزهوشان مراغه که به جهت ابتلا به یک بیماری خونی در اثر جوزدگی و برخورد احساسی برخی مسئولین کشور برای درمان به آلمان فرستاده شده بود در اثر سهل انگاری کنسولگری ایران در آلمان جان خود را از دست داد .

محمدرضا مقدسی شاعر توانمند مراغه ، پدر سایه که معلم آموزش و پرورش مراغه است در این باره گفت : «محمد صادق عبداللهی» سرکنسول ایران در فرانکفورت، ضمن سر باز زدن از بیمه کردن ما، نامه‌ای خطاب به پروفسور «پیتر بادر» رئیس دپارتمان پیوندهای سلولی و پزشک معالج سایه نوشت و با دخالت در امور پزشکی اعلام کرد که سایه می‌تواند برای درمان به ایران برگردد؛ همین موضوع کار درمان سایه را یک ماه به تعویق انداخت . و بعد از اقداماتی که از سوی آموزش و پرورش صورت گرفت دیگر بیماری سایه تشدید شده بود و کار از کار گذشته بود .

شایان ذکر است : سایه نابغه سمپادی و با دو دفتر شعر جوانترین شاعر مراغه بود . در گذشت او مرا یاد شعر شهریار انداخت که در جواب شعر امیر هوشنگ ابتهاج که تخلص اش سایه بود ، سرود :

سایه جان رفتنی هستیم بمانیم که چه

 زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه؟

درس این زندگی از بهر ندانستن ماست 

 این هـمه درس بخوانیم و ندانیم که چه؟

خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز 

دوش گـیریمـــو بخاکش برسانیم که چه؟

پی این زهر حلاحل به تشخص هـــر روز 

بچشیم و به عزیزان بچــشانیم که چه؟؟

دور سر هلــهله هاله شاهـــین اجـــــــل

ما به سرگیجه کــبوتر بپرانیم کــه چـــه؟؟

کشتی ای را که پی غرق شدن ساخته اند

هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه؟

قسمت خرس و شغال است خود این باغ مویز

بی ثمر غوره ی چشمی بچلانیم که چه؟

ما طلسمی که خدا بسته ندانیم شکست

 کاسه و کوزه سر هم بشکانیم که چه؟؟؟

شهریارا دگــران فاتحه از ما خــــــــوانند

ما همه از دگران فاتحه خوانیم که چه؟

روحش شاد و یادش گرامی باد و خداوند برای پدر و مادرش صبر جزیل عنایت نماید .

 

 

 

[ پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 14:27 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]

هفته معلم مبارکباد

هفته معلم بهانه ای است برای یادکردن از دلسوز ترین ، مهربانترین ، فداکارترین ، خوشرو ترین و گمنامترین انسانهای روی زمین . انسانهائی که تمام بی عدالتی ها و نابرابریها را می بینند و با ورودشان از در کلاس درس همه را به باد فراموشی می سپارند و آنچه را که در پنجه دارند به طبق اخلاص می گذارند . کلاس درس مدرسه ، موزه فرهنگ جامعه است . بچه هایی از خانواده های مختلف با فرهنگهای مختلف ، وضع اقتصادی مختلف ، مشکلات خانوادگی مختلف ، اختلافات خانوادگی مختلف همه و همه در یک کلاس جمع شده اند و معلمی که هیچ وقت رنگ عدالت را ندیده قرار است در بین این بچه ها به عدالت رفتار کند . از کفشهای پاره پاره یکی گرفته تا موهای مدل قارچی یکی دیگر ، از چشمان کبود یکی که [ به خاطر دعوای پدر و مادرش تا صبح گریه کرده ] گرفته تا چشمان از حدقه بیرون درآمده یکی که [ صبح از خواب بیدار نشده با التماسهای مادرش سه لیوان شیر عسل و شیر خرما و شیر کاکائو خورده ] ، از لبهای ترکیده یکی که به خاطر برگرداندن پاکت خالی کمک به مدرسه بغض گلویش را پاره می کند گرفته تا لبهای سرخ یکی که پنجاه تومانی ناقابلی که لای پاکت کمک به مدرسه اش گذاشته شده است ، از لکنت زبان یکی که برای پس دادن درسی که ساعتها برایش وقت گذاشته گرفته تا زبان بلبل یکی که حاضر است مطالب درسی را یکبار هم به زبان انگلیسی تحویل دهد و هزاران تفاوت از زمین تا آسمان دیگر . آری معلم باید در این بازار مکاره عدالت برقرار کند ، همه را به یک چشم ببیند مگر می شود این تفاوتها را نادیده گرفت ؟ مگر می شود بی تفاوت بود ؟ مگر می شود چشمانت موقع تدریس به انگشتان سرخ از نوک کفش بیرون درآمده نوجوانی بخورد و لرزشی به دلت راه ندهی ؟ مگر می شود .... ؟ شاید بشود اما نه برای معلم . معلم با تک تک این ماجراها زندگی میکند . دلش می لرزد بغض گلویش را می گیرد در باطن با تمام مشکلات شاگردانش شریک می شود . می داند که یک با یک برابر نیست ، اما با بغض فروخورده درونش پای تخته فریاد می زند که  یک با یک برابر است  .

روز معلم بر تک تک معلمان عزیز و علی الخصوص بر همکلاسیهای معلم گرامی باد . ( موسوی )

معلم پای تخته داد ميزد

صورتش از خشم گلگون بود

و دستانش به زير پوششی از گرد پنهان بود

  ولی آخر کلاسيها ....لواشک بين خود تقسيم می کردند

وآن يکی در گوشه‌ای ديگر «جوانان» را ورق می زد

 :

)


ادامه مطلب
[ سه شنبه 9 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 13:9 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]

هفته معلم برهمه معلمان عزیز گرامی باد

عارفان علـم عاشـق می شوند بهـترین مردم معلـم می شـوند عشق با دانش متمم می شود هر که عاشق شد معلم می شود روز معلم مبارک باد

 
[ سه شنبه 9 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 12:59 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]

دیدار نوروزی

 با سلام به دوستان عزیز

امیدوارم سال 93 سالی پر از شادی و سلامتی برای همه همکلاسی های عزیز باشد.

وقتی به عکسهای آلبوم دوران دانشجویی نگاه می کنم زمانی همه در کنار هم بودیم 4 سال برایمان طولانی می گذشت اما الان در این سن و سال 4 سال برایم بسیار اندک است. به قول یکی از دوستان که می گفت همسرم می گه شما چهار سال همکلاسی بودیدولی تا اخر عمر همش خاطره تعریف می کنید و در اون 4سال سیر می کنید.

حالا هر چند سال یک بار به زور همدیگر رو می بینیم و وقتی می بینیم نگران زمان هستیم که چقدر محدو د است .

در طی این سالها یک بار مهمان عزیزه ، سال قبل مهمان اشرف و امسال عید هم مهمان خانواده گرم و مهربان رقیه بودیم .تعدادمان زیاد بود اما خانواده رقیه با محبت هایشان ما را شرمنده کردند.گاهی وقتها فکر می کردم مهمان نوازیهای  بی ریای قدیمی رخت بسته و به خاطره ها پیوسته اند ولی خانواده رقیه مانند عزیزه و اشرف به من ثابت کردند هنوز هم قلبهایی مهربان ،با ادب  وبا فرهنگ وجود دارند.

مثل عزیزه و اشرف با رقیه تا صبح حرف زدیم و چون آنها سفرهای خارج از کشور زیادی داشتند فردای آن روز با کمک و راهنماییهای برادرش عازم ترکیه شدیم وبعد از چند روز که برگشتیم باز شرمنده مهمان نوازیهایشان بودیم. من و رقیه تصمیم گرفتیم عکسهایمان را در وبلاگ بگذاریم تا فتح بابی شود برای عکس های دیگر دوستان.

سربلند و شاد باشید.

 عرفانی

[ پنج شنبه 4 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 16:32 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]